توضیحات
۱-۲- چارچوب نظریه ی تحقیق:
جامعه شناسی ادبیات درواقع در یک نگاه کلی در پی برقرارکردن کردن رابطه بین ادبیات وعناصر اجتماعی است؛ و به دانستن این نکتـه توجه دارد که «مسائل اجتماعی و منافع گروهی چگونه درسطوح معنایی ونحوی و روایی چفت وبست می یابد.»(تادیه،۱۳۷۸ :۲۰۱) درجامعه شناسی ادبیات به طورخاص دو جریان وجوددارد، یکی جریان معمول پوزیتیویستی یاهمان شیوه ی مشاهده ی تجربی که باهرگونه چشم انداز تاریخی مخالف است و تنها متن و جزئیات آن را مورد توجه قرارمی دهد ودیگری جریان دیالکتیکی که هرگونه تمایز میان جامعه شناسی و تاریخ را رد می کند.گلدمن، ازمیان دوشیوه ی معمول جامعه شناسی ادبیات، شیوه ی دیالکتیکی وغیرمستقیم رابر می گزیند. یکی ازاصول مسلم وبنیادین هراندیشه ی دیالکتیکی آن است که درعلوم انسانی، همه ی پژوهش ها به طور ضمنی یاآشکار، برخی موضع گیری هاو ارزش گذاریهای آغازین ومقدماتی و نه پیشین را مبناقرار می دهنـد.(گلدمن، ۲۲۷:۱۳۸۱) بر اساس اندیشه ی دیالکتیکی «هیچ گاه نه عزیمت گاه های ثابت وقطعی وجود دارد ونه مسائل قطعاًحل شده واندیشه، هـرگزمسیرمستقیم را نمی پیمایدزیراحقیقت جزیی، معنای راستین خودرا نمی یابد مگر از رهگذرجایگاهش دریک مجموعـه، همان گونه که مجموعه نیز شناخت پذیر نیست مگراز رهگذر پیشرفت در شناخت حقایق جزیی. بدین ترتیب سیر حرکت شناخت به طور نوسانی دائم بین اجزاوکل که باید متقابلاً یکدیگر را روشن کنند نمودار می شود.» (گلدمن ،۱۹۰:۱۳۷۶) از نظر گلدمن «کوشش برای درک آفرینش فرهنگی، مجـزا از مجموعه ی زندگی درجامعه ای که بستراین آفرینش است همان قدر بیهوده است که کوشش شود نه به طور موقت وبه اقتضای تحلیل، بلکه به شیوه ای بنیادین و پایدار، واژه را از جمله یاجمله را از گفتار بیرون کشید.»(گلدمن ،۲۲۹:۱۳۸۱) گلدمن، جایگاه وحدت وانسجام درآگاهی جمعی (جهان نگری)را بسیارمهمتراز جایگاه آن در ساختارهای جمعی ایدئولوژیکی می داند؛ اوبه عنوان یک پارامارکسیست دنبـاله رو این نظرانگلس بودکه :«محتوای اجتماعی وعینی اثر ممکن است مغایر با نیات عمیق هنرمندباشدو چیزی بیش ازاصل وریشه ی طبقاتی اورا بیان کند.» (مارکوزه،۵:۱۳۷۹) به همین دلیل او درمهم ترین اثرخود(خدای پنهان،۱۹۵۵) به بررسـی روابط میان ساختار معنا و ساختار فراگیری که جهان نگری اشراف جامگان فرانسه ی سده ی هفدهم است می پردازد. بنا براین «معناوارزش هراثرهنری به یک گروه اجتماعی وبه طورعام تر به ساختار اجتماعی ای نسبت داده می شود که به طورتاریخی شکل گرفته است.»(مکاریک، ۳۴۵:۱۳۸۵)گلدمن دو فرایند شناختی مکمل رادر جریان تحلیل مد نظر دارد:دریافت و تشریح. دریافت فرایندی عمیقاًعقلانی است و عبارت است از «توصیف مناسبات اساسی سازنده ی یک ساختار معنادار.» (گلدمن ،۲۴۱:۱۳۸۱) و تشریح عبارت است از «گنجاندن یک ساختار معنا دار در ساختاری گسترده تر که ساختار نخست یکی از عناصر سازنده ی آن است.»(همان). دو کلیتی که درفرایندهای دریافت وتشریح ازهمه مهمتر هستند، ساختار معنادار و جهان نگری است. با توجه به این فرایند دوگانه «هر توصیفِ تکوینی – دریافتیِ یک ساختار، درواقع نوعی تشریح ساختارهای جزئی سازنده ی آن است و باید با توصیف ساختارگسترده ای که آن را به طـور بی واسطه در بر گرفته، تکمیل شود. چنین توصیفی درحکم تشریح ساختار نخست ودریافت ساختار دوم است.» (گلدمن،۲۴۲:۱۳۸۱)به طور خـلاصه می توان گفت که: دریافت و تشـریح فرایندی واحدند که به دو چارچوب استنادی مختلف مـربوط می شوند و به بررسی رابطـه ی متقابل میان اجزای تحقیق (صورت اثر) وکلیت آن (محتواوجهان بینی طبقه) می پردازند؛ یعنی در ابتدا ساختار معنادار اثرادبی وجهان نگری نویسنده را آشکار می کنند ودرنهایت به ساختاری گسترده تر کـه همان طبقه ی خاص نویسنده است دست می یابندو پس ازآن تأثیر جهان نگری این طبقه را بر شکل وساختار اثرادبی مورد بررسی قرار می دهد.رمان «جای خالی سلوچ» باتوجه به گرایش های اجتماعی نویسنده، قابلیت تحلیل براساس این نظریه را دارد. تحولات دهه ی چهل وپنجاه، شکاف عمیق بین طبقه مرفه وفقیر، تعارض مداوم بین خان ورعیت و ازهمه مهمتر دگرگونی هایی که در اثراصلاحات ارضی معروف شاهی گریبان گیرروستاییان گردید، موجب فروپاشی اقتصاد روستایی ودر نتیجه بی خانمانی، کوچ و فرار دسته جمعی آنهابه سوی شهرهاشد. دراین گریز برخاسته ازتباهی اقتصاد وارداتی امپریالیستی حوادث تلخ وناگواری پیش می آید. درچنبرمشکلات این حوادث چنان تلخکامی ای را درزندگی مردم شاهدهستیم که می توان هزاران رویداد را تصویرکرد که بیانگر جلوه هایی ازکوشش و تلاش دردمندانه انسان هایی است که درعمق بافت این تحولات دست وپا زده اند.دراین رساله کوشش خواهد شد تا با کشف ساختار معنادار این اثر، جهان نگری وطبقه ی اجتماعی نویسنده ی آن آشکار شود. بعدازآن تأثیرگذاری این طبقه ی اجتماعی خاص برمتن اثرمورد بررسی قرار خواهدگرفت؛ و به طورکلی به بررسی رابطه ی متقابل بین متن ومحتوا وجهان بینی نویسنده پرداخته خواهد شد.
۱-۳- پژوهش های علمی انجام شده قبلی در ارتباط با پایان نامه:
۱- گلدمن درمهم ترین اثرخود«خدای پنهان»به بررسی روابط میان ساختارمعنا در تراژدی راسین و ساختار فراگیری که جهان نگری اشراف جامگان فرانسه سده ی هفدهم است، می پردازد.۲- دکتر جمشید م .ایرانیان درکتاب «واقعیت اجتماعی وجهان داستان» براساس نظریه ی«ساختار گراییی تکوینی» به بررسی داستان های «زیبا»، «بوف کور»، «حاجی آقا»، «غرب زدگی »، «مدیرمدرسه» و«نفرین زمین» می پردازد وهر یک از این داستان ها را در دوره ی تاریخی واجتماعی خاص خود مورد بررسی قرار می دهد.۳- مقاله ایی تحت عنوان «رابطه ی متقابل متن اثـر و جهان نگری پدیدآورنده ی آن» به راهنمایی دکترغلامرضا پیروز نگاشته شده است. این مقاله با تکیه برنظریه ی ساختارگرایی تکوینی گلدمن به بررسی رابطه ی متقابل جهان نگری جلال آل احمد ومتن داستان «مدیر مدرسه» پرداخته است. در این مقاله جلال آل احمد جزء طبقه ی«نویسندگان روشنفکرتند رو» محسوب شده وانعکاس جهان نگری نویسنده بر متن داستان، به صورت جمله های تند و کوتاه، کاربرد دشنام و کنایه … عنوان شده است؛ ودرپایان حساسیت نویسنده نسبت به مسائل پیرامون وصراحت وتندروی اورا در برخورد با امـور، دلیلی بر«شتاب زدگی وعصبی بودن متن داستـان» می داند.۴- سامره اردشیری، در پایان نامه دوره کارشناسی ارشد خود، به راهنمایی دکتر غلامرضا پیروز، به بررسی رمان بوف کور براساس نظریه ی ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن پرداخته است. در این پایان نامه، با کشف ساختار معنا دار بوف کور، این جهان نگری آشکارشده است که:«کمال مطلوب در شکل ناب خویش دست نیافتنی است وانسان در این راه محکوم به شکست است.» این جهان بینی برآمده ازفضای خاص دوره هدایت، یعنی درون گرایی روشن فکران عصر پهلوی است وبوف کور، معرف جهان نگری و درنتیجه طبقه اجتماعی اوست.۵- دکتر عسگرعسگری در کتابی به نام «نقداجتماعی رمان معاصر فارسی باتاکید بر ده رمان برگزیده» ضمن مروری بر سیر ادبیات داستانی ونظریه های نقد جامعه شناسی ادبیات، به طور مختصر در هفت-هشت صفحه مجزا از هم، به تحلیل ده رمان از جمله رمان جای خالی سلوچ پرداخته است. عسگری نتیجه می گیرد: «کتاب جای خالی سلوچ توصیف کننده ی زوال زندگی دهقانی درمنطقه ی خراسان است.»
۱-۴- حدود پژوهش:
حدود پژوهش پایان نامه، داستان «جای خالی سلوچ»اثرمحمود دولت آبادی وشرایط اجتماعی در زمان نگارش اثرمی باشد.
۱-۵٫سؤالات پژوهش:
۱- ساختار معنا دار داستان «جای خالی سلوچ» ازچه اجزایی تشکیل شده است؟۲-جهان نگری مطرح در این داستان چیست؟۳-جهان نگری داستان به کدام طبقه ی اجتماعی مربوط می شود؟۴- طبقه ی اجتماعی مشخص شده از کدام ساختار اجتماعی تأثیر پذیرفته است؟۵-دولت آبادی چگونه این طبقه ی اجتماعی را در داستان خود منعکس کرده است؟
۱-۶- اهداف پژوهش:
بررسی رابطه ی متقابل جهان نگری محموددولت آبادی ومتن داستان «جای خالی سلوچ»
۱-۷- خلاصه مراحل پژوهش:
شیوه ی پژوهش در این پایان نامه، کیفی و از نوع تحلیل محتوا می باشد. روش جمع آوری اطلاعات به شیوه ی اسنادی وکتاب خـانه ای است. برای نگـارش پـژوهـش ابتدا مطالعات مقدماتی درمـوردنظریه ی ساختـارگرایـی تکوینـی، اوضـاع زمـان نگارش داستان وزندگی دولت آبـادی انجـام می گیـرد، پس از آن رابطه ی متقابـل جهان نگری نویسنده ومتن داستان تحلیل می شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.