توضیحات
نیروی انسانی یا عامل انسانی بی تردید شریفترین، مهمترین و ارزشمندترین عامل بین عوامل و منابع مختلف تولید است. عامل انسانی در سازمان، تمامی افراد و کارکنان شاغل در سازمان اعم از مدیران، متخصصین، کارشناسان، کارمندان و کارگران را در ردههای مختلف شغلی در بر میگیرد.نقش نیروی انسانی در پیشبرد امور جامعه دارای اهمیتی والاست و موثرترین رکن تحولات اقتصادی اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود. پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی نیز، تجهیز نیروی انسانی متعهد، متخصص، ماهر و افزایش مهارتهای مداوم او را اجتناب ناپذیر می کند. کوششهای بشر همواره بر آن بوده تا حداکثر نتیجه را با کمترین امکانات و عوامل موجود به دست آورد. این کوششها را میتوان دستیابی به بهرهوری بالاتر نامید (پاول و مایر[۱]، ۲۰۰۹).هوش هیجانی می تواند یکی دیگر از عوامل موثر در شادکامی و نشاط افراد باشد. انسان در طول زندگی نیازمند محیطی صمیمی و دوستانه است که حامی او باشند و برای اینکه سلامت و سازگاری خود را از لحاظ فیزیکی و روانشناختی حفظ کند، نیاز به روشهای مقابله دارد که برخی به صورت رسمی توسط موسسات مشاوره و مراکز بهداشت روانی و بعضی بوسیله دوستان، همسایگان، خویشاوندان، گروه همسالان و غیره تأمین می شود و هرچه میزان کمک و حمایت دریافتی فرد بیشتر باشد توانایی وی در مقابله و سازش با مشکلات بیشتر می گردد و در نتیجه امکان رشد و خودشکوفایی برای فرد را فراهم می کند. پژوهشگران عقیده دارند که هوش هیجانی[۲]، افراد را برای مقابله با مشکلات آماده می کند و باعث تقویت رفتارهای مثبت و سازگارانه می شود. همچنین هوش هیجانی به احساس ذهنی تعلق داشتن، پذیرفته شدن و مورد علاقه، عشق و محبت قرار گرفتن اطلاق می گردد و برای هر فرد یک رابطه امن را بوجود می آورد که در این رابطه ویژگی های اساسی، احساس صمیمیت و نزدیکی است(برانول و شوماکر[۳]،۱۹۸۱؛ به نقل از قلاتی،۱۳۸۰). علاوه بر هوش هیجانی، عامل دیگری که بر روی نیروی انسانی تاثیر دارد، سبک های هویت می باشد.هویت، یک تصور و بازنمایی ذهنی از خود است و افراد برحسب استفاده از فرآیندهای شناختی و اجتماعی و نظریههای خود ساخته برای حل مسایل شخصی و تصمیم گیریها، در استفاده از سبکها با یکدیگر تفاوت دارند. این سبکها، راههای پردازش اطلاعات و مقابله با مشکلات ناشی از بحران هویت است (دوریس[۴] و همکاران، ۲۰۰۴).برزونسکی (۱۹۹۰) با بررسی زیربناهای شناختی و اجتماعی وضعیت سبکهای هویت، سه سبک اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم / اجتنابی را فرض نمود.سبک هویت اطلاعاتی: ظاهراً سازگارانهترین سبک میباشد و سازوکار کنار آمدن برای اداره موقعیتهای روزانه است. افراد با سبک هویت اطلاعاتی، به صورت فعال و آگاهاهانه به جستجوی اطلاعات و ارزیابی آنها میپردازند و سپس اطلاعات مناسب را مورد استفاده قرار میدهند (برزونسکی، ۱۹۹۰). سبک هنجاری: بر پایه تقلید و پیروی از افراد مهم در زندگی فرد بنا شده است. افراد با سبک هویت هنجاری، نسبت به موضوعات هویتی و تصمیمگیریها به همنوایی با انتظارات و دستورات افراد مهم و گروههای مرجع میپردازند. آنها بهطور خودکار، ارزشها و عقاید را بدون ارزیابی آگاهانه میپذیرند و درونی میکنند؛ تحمل کمی برای مواجه شدن با موقعیتهای جدید و مهم دارند و نیاز بالایی برای بسته نگهداشتن ساختار خود نشان میدهند (برزونسکی، ۱۹۹۲). سبک سردرگم/اجتنابی: نماد برخورد طفرهآمیز در مشکلات است. راهبردهای متمرکز بر هیجان که با سطح پایینی از تعهد و اعتماد به نفس و نیز بیثباتی خودپنداری همراه میباشد. افراد با سبک هویت سردرگم-اجتنابی، تعلل و درنگ میکنند و تا حد ممکن سعی در اجتناب از پرداختن به موضوعات هویت و تصمیمگیری دارند (برزونسکی،۱۹۹۰).یکی از عاملهایی که رفتار سازمانی هر فرد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد رضایت شغلی است. رضایت شغلی احساس مثبت و منفی و نگرشهایی که دربارهی شغل خود داریم را منعکس میکند که به تعداد زیادی از عاملهای مربوط به کار وابسته است و دامنهی آن از جایی که ما قرار داریم تا جایی که احساسی از تحقق در وظایف خود به دست میآوریم، ادامه دارد (مهداد،۱۳۸۴).رضایت شغلی به عامترین مفهوم کلمه عبارت است از: حالت عاطفی شادی بخش یا مثبتی که از ارزیابی شغل یا تجربههای شغلی فرد به او دست میدهد (آندرسون و اناکیپریانو[۵]، ترجمه جباری و همکاران ۱۳۸۷).بنابراین توجه به ارتباط این سه متغیر در سازمان مسیر دستیابی به اهداف سازمان را تسهیل میکند و زمینه رقابت سازمان با محیط را فراهم میکند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.