توضیحات
فصل اول: کلیات
۱-۱- مقدمه
۱-۲- هدف تحقیق
۱-۳- پیشینه ی تحقیق
۱-۴- روش تحقیق
فصل دوم: زندگی نامه ی مولانا
۲-۱- نام، تخلص
۲-۲- ولادت و زادگاه مولانا
۲-۳- قدیمی ترین منبع نام مولانا
۲-۴- نسب و خاندان مولانا
۲-۵- هجرت یا فرار از بلخ
۲-۶-آثار مولانا
۲-۷- وفات و مدفن مولانا
فصل سوم: سیری اجمالی در شرح نویسی و شرح حال شارحان مثنوی
۳-۱- اولین شارحان مثنوی
۳-۲- قدیمی ترین شارح مثنوی
۳-۳- شروح مثنوی از آغاز
۳-۳-۱- شرح های قرن نهم
۳-۳-۲- شرح های قرن دهم تا سیزدهم
۳-۴- شرح حال شارحان
۳-۴-۱- اسماعیل آنقروی
۳-۴-۲- رینولد نیکلسون
۳-۴-۲- ۱- آثار نیکلسون
۳-۴-۲-۲- بررسی ویژگی ها و نقد و تحلیل شرح نیکلسون
۳-۴-۳- بدیع الزمان فروزانفر
۳-۴-۳-۱- بررسی شرح فروزانفر
۳-۴-۴- عبدالباقی گولپینارلی
۳-۴-۵- محمد استعلامی
۳-۴-۶- کریم زمانی
فصل چهارم: مقایسه ی شروح بر ابیات بحث بر انگیز
۱-بشنو این نی چون حکایت می کند
۲- کز نیستان تا مرا ببریده اند
۳- سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
۴- هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
۵- من به هر جمعیّتی نالان شدم
۶- هر کسی از ظن خود شد یار من
۷- سرّ من از ناله ی من دور نیست
۸- تن زجان و جان زتن مستور نیست
۹- آتش است این بانگ نای و نیست باد
۱۰- آتش عشق است کاندر نی فتاد
۱۱- نی، حریف هر که از یاری برید
۱۲- همچو نی، زهری و تریاقی که دید؟
۱۳- نی، حدیث راه پرخون می کند
۱۴- محرم این هوش جز بیهوش نیست
۱۵- در غم ما، روزها بیگاه شد
۱۶- روزها گر رفت، گو: رو باک نیست
۱۷- هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
۱۸- در نیابد حال پخته هیچ خام
۱۹- ای دوای نخوت و ناموس ما
۲۰- با لب دمساز خود گر جفتمی
۲۱- من چگونه هوش دارم پیش وپس
۲۲- آینه ات دانی چرا غماز نیست
۲۳- اتفاقاً شاه روزی شد سوار
۲۴- می رسید از دور مانند هلال
۲۵- نیست وش باشد خیال اندر روان
۲۶- آن خیالاتی که دام اولیاست
۲۷- از خدا جوییم توفیق ادب
۲۸- گرچه تفسیر زبان روشن گر است
۲۹- از وی ار سایه نشانی می دهد
۳۰- سایه خود آرد تو را همچون سمر
۳۱- خود غریبی در جهان چون شمس نیست
۳۲- این نفس جان در تنم بر تافته ست
۳۳- عشق هایی کز پی رنگی بود
۳۴- کاش کان هم ننگ بودی یکسری
۳۵- وهم موسی با همه نور و هنر
۳۶- آن گل سرخ است، تو خونش مخوان
۳۷- حرف ظرف آمد درو معنی چو آب
۳۸- بحر تلخ و بحر شیرین در جهان
۳۹- گه چنین بنماید و گه ضد این
۴۰- بس ستارهی آتش از آهن جهید
۴۱- رفته در صحرای بی چون، جانشان
۴۲- کَیفَ مدَّ الظلُّ نقش اولیاست
۴۳- بس دل چون کوه را انگیخت او
۴۴- از سبب سوزیش من سوداییم
۴۵- ما عدم هاییم و هستی های ما
۴۶- باد ما و بود ما از داد تست
۴۷- لذت هستی نمودی نیست را
۴۸- این نه جبر، این معنی جبّاری است
۴۹- زاری ما شد دلیل اضطرار
۵۰- ور توگویی غافل است از جبر او
۵۱- هست این را خوش جواب ار بشنوی
۵۲- آن زمان که می شوی بیمار تو
۵۳- می نماید بر تو زشتی گنه
۵۴- انبیا در کار دنیا جبری اند
۵۵- او نماید هم به دل ها خویش را
۵۶- نیکوان را هست میراث از خوش آب
۵۷- اختران اند از ورای اختران
۵۸- دامهاشان مرغ گردونی گرفت
۵۹- جان زپیدایی و نزدیکی است گم
۶۰- از شراب قهر، چون مستی دهی
۶۱- لفظ جبرم، عشق را بی صبر کرد
۶۲- این، معیت با حق است و جبر نیست
۶۳- ور به خواب آییم، مستان وییم
۶۴- این چه بلبل؟ این نهنگ آتشی است
۶۵-عاشق کلّ است و خود کلّ است او
۶۶- فعل را در غیب، اثرها زادنی است
۶۷- اولیا را هست قدرت از اله
۶۸- بسته درهای موالید از سبب
۶۹- آن دمی کز آدمش کردم نهان
۷۰- آن دمی را که نگفتم با خلیل
۷۱- آن دمی کز وی مسیحا دم نزد
۷۲- آنکه او شاه است، او بی کار نیست
۷۳- چون به طوفی، خود به طوفی مرتدی
۷۴- بهر این مؤمن همی گوید زبیم
۷۵- گفت پیغمبر که: زن بر عاقلان
۷۶- پرتو حقّ است آن، معشوق نیست
۷۷- موسی و فرعون معنی را رهی
۷۸- زان تعلق کرد با جسمی اله
۷۹- تنگتر آمد خیالات از عدم
۸۰- گفت المعنی هو اللّه شیخ دین
۸۱- واگشایم هفت سوراخ نفاق
۸۲- مدّتی معکوس باشد کارها
۸۳- تا که بس سلطان و عالب همّتی
۸۴- زاجنحه ی نور ثلاث أو رباع
۸۵- این سخن پایان ندارد، زید کو؟
۸۶- زید را اکنون نیابی، کو گریخت
۸۷- حمله آرند از عدم، سوی وجود
۸۸- سر چه می پیچی؟ کنی نادیده ای
۸۹- در عدم، افشرده بودی پای خویش
۹۰- خلق را دو دیده در خاک و ممات
۹۱- جهد کن تا صد گمان گردد نود
۹۲- در مروّت ابر موسی ای به تیه
۹۳- سال ها گر ظن دود با پای خویش
۹۴- چون جنین را نوبت تدبیر رو
۹۵- سالها گر ظن دود با پای خویش
۹۶- باز باش ای باب رحمت تا ابد
۹۷- مر جفا گر را چنین ها میدهم
۹۸- مرگ بی مرگی بود ما را حلال
۹۹-آن که او تن را بدین سان پی کند
۱۰۰- ای دریغا لقمه یی دو خورده شد
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها
نتیجهگیری و پیشنهادها
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.