توضیحات
-۱ بیان مساله
امروزه در سطح جهان به ویژه در کشورهای در حال توسعه، بیشترین تمرکز بر چگونگی دستیابی به اهداف توسعه ی همه جانبه، یعنی توسعه ی پایدار و توسعه ی انسانی می باشد (حافظیان، ۱۳۸۶). مشارکت هر چه بیشتر مردم در تمام زمینه های اجتماعی از ویژگی های عمده ی جامعه ی مدنی و توسعه یافتگی یک کشور شناخته می شود (صداقتی فرد و ارجمند، ۱۳۸۹). در واقع مردم در حالت ایستایی، تنها یک نیروی بالقوه و نهفته هستند و زمانی میتوانند منشأ اثر باشند که برانگیخته شوند و مشارکت بهترین وسیله برای برانگیختن توده های روستایی برای ایجاد تحول و توسعه در کشور است. از این رو، فراهم آوردن موجبات مشارکت روستانشینان در برنامه های توسعه ی روستایی، امری ضروری است (بافکار، ۱۳۹۰). هیچ برنامه ای بدون مشارکت مردم نمی تواند به موفقیت نائل آید و این مسأله درمورد زنان روستایی اهمیت خاصی پیدا می کند (خانی و احمدی، ۱۳۸۸). بر اساس گزارش سازمان ملل، هر چند در روستاها زنان ۴۹ درصد جمعیت را تشکیل می دهند، اما ۶۵ درصد فعالیت های بخش کشاورزی روستاها توسط آنان انجام می گیرد (بوذر جهرمی و همکاران، ۱۳۸۹). برخی آمارهای دیگر حاکی از آن است که زنان،۷۰ درصد فعالیت مربوط به زراعت برنج،۹۰ درصد فعالیت مربوط به تولید سبزی و صیفی،۵۰ درصد فعالیت مربوط به زراعت پنبه و دانه های روغنی،۳۰ درصد مربوط به امور برداشت باغ ها و۸۰ تا۱۰۰درصد فعالیت مربوط به تولید لبنیات را در بیشتر استان های کشور به عهده دارند ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻘﺶ ﻫﺎی ﭼﻨﺪ ﮔﺎﻧﻪ، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری در آﻣﻮزش زﻧﺎن روﺳﺘﺎﻳﻲ در خور توجه است (مشیری و همکاران، ۱۳۸۸). اما این واقعیات از لحاظ اجتماعی و اقتصادی نامریی مانده اند و شاید به همین دلیل، علیرغم اهمیت و نقش بارز زنان در ابعاد و جوانب مختلف زندگی روستایی و در تحولات و برنامه های اجرا شده به منظور توزیع و ایجاد زیرساخت های توسعه، سرمایه گذاری بسیار محدودتری در زمینه های آموزشی و ترویجی و کلیه ی فعالیت های پشتیبانی در بخش زنان به عمل آمده است (عمادی، ۱۳۸۰). در طول دهه های گذشته، برنامه ریزان و مجریان برنامه های توسعه از نتایج بسیاری از طرح های توسعه که با طراحی دقیق صورت گرفتند ولی از مطلوبیت کافی برخوردار نبودند تعجب نموده اند. علت ناکامی و روند نامطلوب این برنامه ها، عدم تخصیص منابع به همه ی بهره برداران، به نحوی که برای آنان قابل دسترس باشد، بوده است. اگر چه شرایط لازم محقق شده بود، اما موجود بودن منابع، دلیل بر قابل دسترس بودن آنها برای گروه های هدف طرح نبوده است (ابتکار، ۱۳۷۷).برخلاف هر آنچه گفته شد، امروزه در سراسر جهان تلاش های چشمگیری در زمینه برخورداری زنان روستایی از فناوری آموزش و اطلاعات مناسب، اثربخش و کارآمد صورت گرفته است (علی بیگی و همکاران، ۱۳۹۱). سیاست ها و تدابیری که وزارت جهاد کشاورزی در قالب طرح های مختلف به منظور مشارکت هر چه بیشتر زنان روستایی در برنامه های آموزشی، ترویجی و مشارکتی با هدف توسعه ی همه جانبه روستایی اتخاذ نموده است، زمینه های فراوانی جهت مشارکت زنان روستایی در فعالیت های ترویجی و مشارکتی فراهم شده است که می توان به مواردی از قبیل دوره های آموزشی، برنامه های ترویجی، آشنایی با طرح های کارآفرینی، ایجاد تشکل های زنان روستایی اشاره نمود. هرچند با این اقدامات، وضعیت عدم دسترسی زنان به برنامه های ترویجی تا حدودی بهتر شده، با این وجود مشارکت زنان روستایی در این گونه فعالیت ها همچنان محدود است و در برخی موارد مشاهده شده که مشارکت در حد بسیار پایین بوده و بعضی از زنان، پس از مدتی مشارکت را رها می کنند (ملک محمدی و حسینی نیا، ۱۳۷۸). با توجه به اینکه فعالیت زنان، به عنوان عنصری مهم در تصمیم گیری کشاورزی، اساسی به نظر می رسد و زنان، سرپرستی بیش از یک سوم خانوارهای روستایی را در کشورهای در حال توسعه برعهده دارند، ضروری است که ارتباط آنان با ترویج بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد؛ تا به حال بی توجهی به زنان و شیوه ارتباط با آنها، پدید آورنده اثراتی زیانبار، بویژه در جهان سوم، بوده است . چرا که علیرغم اهمیت نقش زنان و مشارکت آنها در فرایند توسعه روستایی، مشارکت آنها با تنگناها، موانع، مشکلات و محدودیت های زیادی مواجه است و این مسئله استفاده از ظرفیت های زنان در برنامه های توسعه روستایی را به امری پیچیده و بغرنج مبدل ساخته است که خارج شدن از آن نیاز به شناخت و آگاهی از تنگناها و موانع موجود دارد (روستا و همکاران، ۱۳۸۹).با توجه به حضور نیمی از جمعیت زنان کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته جهان در روستاها و اشتغال آنها به امور کشاورزی و دامپروری، طراحی و اجرای مناسب برنامه های آموزشی_ترویجی برای این قشر حائز اهمیت است(روزی طلب، ۱۳۸۲). با توجه به آن چه در بخش قبل بیان شد، در زمینه توانمندسازی زنان روستایی دو مانع عمده وجود دارد :اول اینکه در خیلی از مناطق این آموزش ها را مسئولان ارائه نمی کنند، دوم اینکه در مناطقی که آموزش ها ارائه می شود، میزان مشارکت زنان روستایی ناچیز است. در واقع، می توان به جرأت عنوان کرد امروزه یکی از چالش های عمده برنامه های آموزشی و ترویجی، عدم مشارکت کافی مخاطبان، به خصوص زنان در این برنامه ها است(میرک زاده و همکاران، ۱۳۸۹).اگر دلایل عدم مشارکت زنان روستایی در دهه های پیشین، به عدم سرمایه گذاری کافی برای آنها و دسترسی نامطلوب آنها به دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی نسبت داده می شد، چرا اکنون نیز با توجه به فراهم بودن زمینه های مناسب در جامعه مورد مطالعه، مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی همچنان محدود است؟ این موضوع، عدم دستیابی به ظرفیت های زنان روستایی در دستیابی به توسعه روستایی و نیز اتلاف سرمایه های مالی و انسانی را در پی خواهد داشت. با توجه به چنین وضعیتی، سؤالی که به ذهن متبادر می شود این است، موانع و محدودیت های مشارکت زنان در توسعه چیست؟ و اینکه چه عامل یا عامل هایی بر انگیزه آنها جهت مشارکت تأثیر می گذارد؟
۳-۱ اهمیت موضوع
توسعه مشارکتی در دهه۱۹۵۰ بروز یافت و کارگزاران اجتماعی که در اثر نادیده انگاشتن ذینفعان اصلی طرح ها و شکست الگوهای نخستین توسعه، از دفاع از راهبرد بالا به پایین توسعه ناامید شده بودند، آن را به کار گرفتند. مشارکت در برنامه های توسعه، به ویژه توسعه روستایی اهمیت زیادی دارد، چرا که هیچ گونه برنامه ای بدون مشارکت مردم نمی تواند به موفقیت نایل آید (سروش مهر و همکاران، ۱۳۸۸). در واقع تحقق توسعه ی پایدار مستلزم رعایت پیش شرط هایی می باشد که مهم ترین آنها مشارکت مردمی، فعالیت های آموزشی و تقویت نقش تشکل های مردمی در فرایند توسعه پایدار می باشد (استعلاجی،۱۳۸۱). مشارکت به معنی به کار گرفتن منابع شخصی به منظور سهیم شدن در یک اقدام جمعی است. در واقع هر جامعه ای (مدرن و سنتی، اقتدارگرا و دموکراتیک، فئودالی یا سرمایه داری) از طریق مشارکت رسمی و غیر رسمی ارتباطات و مبادلات بین افراد شناخته می شود (مهدوی و خلیلی، ۱۳۸۷). اهمیت روز افزون پارادیم توسعه ی انسانی به عنوان یکی از مهمترین ابعاد توسعه پایدار موجب توجه بیش از پیش دولت ها از حیث سیاسی و اجتماعی به موضوع مشارکت زنان شده است، درچنین توسعه ای زنان به مثابه نیمی از افراد جامعه به مشارکت فرا خوانده می شوند (قنبری و همکاران، ۱۳۹۱). تحولات چشمگیر در دو دهه اخیر در جهان باعث گردیده که کاهش نابرابری های جنسیتی جزء جدایی ناپذیر فرایند توسعه گردد و یکی از مهمترین این تحولات، ضرورت حضور زنان در جامعه است (اشرف حامدی، ۱۳۸۵). از این رو مشارکت زنان را می توان به عنوان عامل اصلی در موفقیت برنامه ها به شمار آورد و از این لحاظ زنان می باید در شکل دادن به برنامه ها دخالت نمایند و احساس نمایند که برنامه ها متعلق به آنان است (صفری شالی، ۱۳۸۷ ).اولین گام جهت توانمندسازی زنان روستایی به منظور نیل به اهداف توسعه، فراهم نمودن زمینه های لازم برای ارتقاء سطح دانش و مهارت زنان برای شناخت واقع بینانه از ظرفیت ها و توانایی های آنان می باشد (حیدری و جهان نما، ۱۳۸۲). در واقع ارتباط و درهم تنیدگی تأثیرات آموزش های زنان در سایر ابعاد توسعه انکارناپذیر است و ارتقای سطح آموزش زنان روستایی در وضعیت بهداشت خانواده و میزان مرگ و میر کودکان، تغذیه، محیط زیست، بهداشت آب و محیط منزل نیز تأثیر به سزایی دارد (امیری اردکانی، ۱۳۸۵).به طور کلی مشارکت فزاینده ی زنان روستایی در برنامه های ترویجی و مشارکتی یکی از شاخص های توسعه یافتگی هر جامعه و نمایانگر افزایش علاقمندی زنان به جنبه های گوناگون مشارکت در فعالیت های کشاورزی است (علی شاهی و همکاران، ۱۳۸۶). انگیزه ها به رفتار های مشارکتی آنها جهت می دهد و آن را استمرار می بخشد و هیچ رفتاری را فرد انجام نمی دهد که انگیزهیا نیازی محرک آن نباشد، درواقع انگیزه ها و فرایند انگیزش سبب برانگیختگی، هدایت و تداوم رفتار انسان می شود (نجفی،۱۳۸۷). چنانکه داس (۱۳۷۴) معتقد است زنان ساکن در یک روستا یک گروه همگن نیستند و دارای شرایط متفاوتی هستند، به همین دلیل جهت مشارکت آنان در برنامه های ترویجی باید شرایط ویژه ای را مد نظر قرار داد (میرک زاده و همکاران، ۱۳۸۸). پر واضح است به دلیل ماهیت کاملاً غیررسمی فعالیت های ترویجی، جلب مشارکت داوطلبانه زنان روستایی در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی حائز اهمیت بوده و بررسی آن مستلزم شناخت مسائل انگیزشی آنان است (توسل، ۱۳۸۳). در این میان با توجه به اهمیتی که انگیزه به عنوان یک عامل تأثیر گذار بر مشارکت در فعالیت های توسعه ی روستایی از جمله دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی می تواند داشته باشد و این که به علت تفاوت های فردی، انگیزه های افراد با یکدیگر متفاوت می باشد و عواملی که بر انگیزه های افراد برای انجام فعالیت های گوناگون اثر می گذارند نیز متفاوت است. بنابراین بررسی عوامل مؤثر بر انگیزه مشارکت شایان توجه بوده و مستلزم یک تحقیق جامع در این خصوص می باشد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.